پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

منه منه منه

 فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز فونت زیبا سازفونت زیبا ساز 

 

کوچولوی شیطونم چند وقتی هست که هر چی میخوای مامان مامان میگی و من خیلی کیف میکنم  و هر دفعه که در جواب بهت میگم جانم یه لبخند خوشگل تحویلم میدی 

تازه یاد گرفتی میگی مامان منه منه منه بابای منه منه منه 

و هر وقت میگی منه منو و بابا مجید میخوایم بخوریمت اینقدر بامزه میگی   

نمکی من دوست داریم

آخ که چقدر دوست دارم

 

چند روز پیش وقتی ناراحت بودم .....

وقتی دلم گرفته بود و بغض گلومو محکم فشار میداد....

وقتی اشکهام مثل بارون روی گونهام روان بود ...

وقتی که حس میکردم به بن بست رسیدم و هیچ دری باز نیست...

اون موقع بود که  دستهای کوچکی به سمتم امدو صورت من رو در خودش جا داد و  

 یه صدایی که میگه : ماما نازی نازی ماما نازی نازی نازی

و یه صورتی به سمتم امد و منو غرق بوسه کرد و بهم لبخند زد و  

نگاهش رو در نگاهم گره کرد و ازم اطمینان و آرامش خواست   

آخ چقدر این لحظه ناب بود

کاش زمان و دنیا این لحظه می ایستاااااااااااااااااااااااد..................

بدون که خیلی خیلی دوستت دارم

مهر مادری

  

 

مهر مادری ، کلمه ای که بارها و بارها توی کتابها ، توی فیلمها  و توی مکالمات روزمره شنیده بودم ولی درک نکرده بودم.می دونستم بالاترین عشقه و بیشترین علاقه ایه که تو کل دنیا وجود داره و برتر از اون عشقی وجود نداره و نداشته و نخواهد داشت ولی واقعا معنای واقعیش رو درک نکرده بودم تا اومدن تو تویی که قشنگترن کوچولویی هستی که تا حالا دیدم.تویی که با اومدنت رنگ تازه ای به زندگیم دادی.تویی که بهترین هدیه خدایی به من.وقتی اومدی تازه فهمیدم مهر مادری یعنی چی؟وقتی به چهره معصومت نگاه میکنم تنها چیزی که دائم توی ذهنم تکرار میشه اینه که از خدا تشکر کنم.تشکر کنم که تو رو به من داد و سالم داد 

 تو هدیه خدایی

بهترین هدیه ای که تا حالا گرفتم 

دوستت دارم عزیز کوچولوم  

شیر کاکائوی مامان


فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

دیگه همه فامیل میدونن که  چقدر تو شیر کاکائو دوست داری.هر وقت شیرکاکائو بهت تعارف میشه دست رد نمیزنی و اونقدر بامزه شروع میکنی به خوردن که نگو.من که خیلی دوست دارم وقتی مشغول خوردنی نگاهت کنم تو هم بدون وقفه همشو میخوری بدون اینکه به کسی بدی تازه اگر هنوز کسی داشته باشه مایلی بده به تو که بخوری نمونش چند وقت پیش بود که به زور شیر کاکائوی خاله مهسا رو هم خوردی .خوشگل من امیدوارم همیشه زندگیت مثل شیر کاکائو شیرین باشه

پرهام و قصه شبانه

 

یه مدتی که تو بدون قصه خوابت نمیبره و من هم انواع واقسام قصه های کودکی خودمو برات میگم مثل یه روز یه آقا خرگوشه _ شنگول و منگول _ عروسک قشنگ من _ کدو قلقله زن _ حسنی که البته حسنی رو از همه بیشتر دوست داری و تا نگم نمیخوابی و اینه : 

  

توی ده شلمرود حسنی تک و تنها بود  

حسنی نگو بلا بگو تنبل تنبلا بگو  

موی بلند روی سیاه ناخون دراز واخ و واخ و واخ   

نه فلفلی نه قلقلی نه مرغ زرد کاکولی هیچکس باهاش رفیق نبود  

تنها روی سه پایه نشسته بود تو سایه 

باباش میگفت حسنی میای بریم حموم  (نه نمیام نه نمیام ) 

سرتو میخوای اصلاح کنی (نه نمیخوام نه نمیخوام ) 

و بقیه قصه ............. 

پرهام بزرگترین خرابکار کوچک

شیطون مامان تازگیا خیلی شیطون تر شدی .تازه عادت کردی همه چی رو پرت میکنی که این موضوع خیلی ناراحتم میکنه.تا الان خرابکاری های زیادی کردی که البته خدا از این به بعد و رحم کنه.از خرابکاریات اگه بخوام بگم اصلش بر میگرده به انواع و اقسام گوشی های موبایل :  

۱-کوباندن گوشت کوب به روی موبایل مامان زهرا    

2-شکستن صفحه گوشی بابا رسول  

3-شستن و حمام دادن (البته با آب دهان مبارک) گوشی انواع خاله ها 

۴-اسقاطی کردن گوشی های مامان و بابا  

۵-حمله ناگهانی به انواع گوشی های دوست و فامیل مخصوصا گوشی خاله راحله  

6-پرتاب کردن گوشی بابا مجید به دوردستها به منظور غایم کردن  

 بقیه رو هم چشم پوشی می کنم چون دیگه ...........    

آرزوهای مامانی و بابایی

دستای کوچولوت توی دستمه و من دائم انگشتای دستتو بوس می کنم و دعا می کنم که با این دستها یه روز کارای خیلی خیلی خوبی بکنی و باعث افتخار من و بابا مجید باشی.چقدر حس قشنگیه حس مادر بودن.چقدر توی خواب با مزه ای با اون مژه های بلندت و ابروی صافت که معصومیت خاصی به چهرت داده.توی خواب دائم شکلک های با مزه ای از خودت در میاری ، گاهی می خندی ، گاهی بغض می کنی و گاهی هم دهنت رو طوری بازو بسته می کنی که انگار داری حرف میزنی و من مدتها می شینم و بهت نگاه می کنم.چقدر دوستت دارم پسر کوچولوی قشنگم.

                                                  

گل من ، من و بابایی ساعتها میشینیم و راجع به تو حرف میزنیم.درباره آیندت و آرزوهایی که برات داریم.خیلی دوست داریم وقتی بزرگ شدی حسابی درس بخونی و آدم موفقی باشی و پسر مهربونی برای ما باشی.بابا مجید دائم از روزایی که تو پسر موفقی شدی حرف میزنه و من مطمئنم بابا مجید بابای خیلی خوبی برای تو میشه.تو هم باید قدر اونو بدونی و همیشه بهش احترام بزاری.  

دوست داریم زیاد

عشق

happy town

فرشته ی کوچک رویایی ِ من

دنیا اگر خودش را تباه کند نمیتواند

به عشق من به تو شک کند

تمام ِ بودنت را حس می کنم ...

حاجتی به استخاره نیست

عشق ما ... عشق من به تو

عشق تو به من

یک پدیده است ...

یک حقیقت بی نیاز از استخاره ُ وگمان

صدای قلب تو ... صدای زندگیست.                                                

پسرم زندگی را دوست داشته باش

زندگی را زندگی کن

 حتی وقتی بزرگ شدی 

کودکانه زندگی کن جانکم

مادرانه ترین لحظه های امروزم

همین لحظه است...همین لحظه که

با تمام جان ِ عاشقم                                                                   

دوستت دارم را یواشکی به

تو هدیه میکنم...

تو خوب میدانی که من چقدر

عاشقانه با تو حرف میزنم...

تو خوب میدانی که...

من تا آخرین لحظه ها که قرار است باشی

قرار است در کنارت بمانم

و تازه این شروع زندگی ِ کودکانه ی تو است.

بخواب ...

نترس ...                                                           

زندگی باید برای تو

روزها را عاشقانه باران                                                

شب ها را ستاره باران کند .

تو مثل ِ بهانه ای

 تو مثل ِ بهاری

 تو مثل ِ تمام ِ هر چه تا به حال داشتم نیستی

 جدایی از تمام ِ آنچه منظور ِ من است...

 تو بهترین حسّی...

 آبی -پسرانه 

با تمام ِ دلبری ... با تمام ِ قصه های دلبرانه

 که پیش ترها

 مادرم برای کودکی هایم تعریف میکرد...                                                 

 هنوز نمیدانی چقدر میخواهمت                              

 هنوز نمفهمی که اینجا که من ایستاده ام کجاست ...

 زندگی کن بهانه ی قشنگ ِ من برای عاشقی

 زندگی کن و آرام آرام بزرگ شو

 برایت لحظه ها را بعد از این

 پر از انتظار میکنم

 مطمئنم

 تو از بهار هم تازه تری

 تو از هفت سین ِ شب عید هم زیبا تری       

 تو از خوابهای قشنگ ِ دم صبح هم

 شیرین تری

 جانکم...عزیزکم...پرهام قشنگم

 زعفرانی ترین طعم های روزگار 

 به طعم ِ عاشقانه های ما

 من و ُ تو

 نمیرسند.به خاطر ِ تو هم شده

 همیشه آبی می مانم

 به خاطر ِ تو هم شده تمام ِ روزهای بعد از این

 مهربانتر خواهم شد

شاید خدا تو را به خاطرِ این به من داد

که هم وزن معصومیتت دوستت داشته باشم

شاید باید باهم

بعدهای بعد از این

بخندیم و برقصیم                                               

رهای رها

شاید به خاطر ِ این تو یک تکه از من شدی که

خدا به من اجازه داد

تکه های احساسم را در تو تکثیر کنم.

راستی خبر داری ؟

مادری است از تبار احساس...

جانکم ، دلتنگی هایم را ببوس

تا تمام ِ گریبانم بوی تو را بگیرد.

تانقش لبهای کودکانه ات با طعم ِ مبهم ِ دنیای یک نفره ات

روی پوستم بماند.

یک تکه از من که نامش دل است

دیوانه وار

دارد تو را هر روز عاشق تر میشود.

من تصمیم گرفته ام خبر ِ آمدنت را به رخ ِ تمام ِ تاریخ بکشم.

می خواهم تو را در مزرعه ی احساسم بکارم

تا باران بی دلیل از ابر نبارد.

می خواهم خدا را ببوسم

که تو را در من خلاصه کرد.                                        

میخواهم رج های غصه های خنده دارم را بشکافم

و شادی،لحظه های با تو بودن را ببافم

یا صورتی یا آبی

می خواهم به تو عادت کنم.

غذاهای مورد علاقه پرهام

غذاهاییی که خیلی دوست داری شامل این لیسته:

۱-سیب زمینی سرخ کرده 

۲-میکس مرغ و هویج و سیب زمینی  

۳-ماکارونی  

۴-کباب    

 

 

۵-آش  

بخور عزیز دلم نوش جان

کارهایی که پرهام دوست داره

chtistmas 

divider

۱.رقصیدن

پرهام من عاشق رقصه . هر آهنگی که میشنوه فوری شروع میکنه به رقصیدن.اول با تکون دادن دست شروع شد و حالا کل اندامشو میتونه تکون بده و برقصه.  

۲.آب بازی کردن          

پرهام خان مثل خیلی از بچه های دیگه عاشق آب بازیه.هر وقت احساس کنه کسی میخواد بره حموم از اون جلوتر تو حمومه .تو حموم هم یه عالمه بازی میکنه و کیف میکنه. آخر سر هم مثل یه ماهی  خیس خورده با کلی گریه میاد بیرون و زودی می خوابه.     

 ۳.توپ بازی کردن          

دنبال توپ دویدن و شوت کردن کار روزمره پرهامه .فقط کافیه یه توپ یا یه چیزی شبیه اون پیدا کنه و یه چند دقیقه ای سرگرم بشه.  

۴ .جاروبرقی کشیدن

امکان نداره یکبار بخوام جاروبرقی بکشم و آقا پرهام نیاد و بزور اونو از من نگیره.انقدر روی جارو برقی میشینه و روشن خاموشش میکنه تا من از جارو کردن پشیمون شم و تقدیم آقا کنم . 

لغت نامه شیرین پرهامی

عزیزم الان 22 ماهته و مدل حرف زدنت بامزه شده میخوام  برات ثبتش کنم تا بزرگ شدی و خوندی لذت ببری . 

کلمات پرهامی  

به = (البته دو معنی داره ) بله – خوراکی خوشمزه میخوام

آبیدی = فاطمه

نانا = آهنگ شاد گذاشتن و رقصیدن

هنه = هندونه

انو = انگور

هبچ = هویچ

آجون =آقاجون

بابا = بابا 

مامان = مامان

مامان اون = مامان جون

بابا جید = بابا مجید

مه = مهسا

اک = یک

ایب = سیب

مو = موز

عططططی = عطیه

ههههههدی = هدیه

عمممو = عمو

عمممه = عمه

شی = شیر

ششیی = شیشه

 جیییششش  = جیش

 خخخخخ = خاله

عددددی = عسل

موتو = موتور

ماه = ماه

اده = بده

د د = بریم بیرون

 بیدی بیدی = بده  

ایاه = الله 

نام = لامپ

خدای مهربون

خدای خوب و مهربون پسر قشنگمونو به تو میسپاریم و ازت میخواهیم همه 
  
 بچه ها رو از چشم بد و بلاها دور نگه داری و هیچ پدرومادری رو از طریق بچه  
 
 هاشون مورد امتحان خودت قرار ندهی. 
 
 الهی آمین