ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام عشق مامان
بالاخره بردیمت برف بازی یه روز خوب خوب خوب خیلی خوش گذشت و تو اولش حالت خوب نبود و اصلا حرف نمی زدی ولی وقتی تو و عمو حمید و بابا مجید رفتید سرسره بازی دیگه نمی شد بیاریمتون پایین و تازه همش میگفتی دوباره و یک بارم با بابا مجید سر خوردید که تو کلی خندیدی ولی بابای بیچارت از گل و خیسی پر شده بود و تازه یک بارم تو سر خوردی و اولش ترسیدی ولی بعدش کلی خندیدی و تازه یک چیز جدید هم یادگرفتی علاوه بر بریم پارک حالا می گی بریم برف بازی سر بخوریم خلاصه که روز خیلی خوبی بود و به همه خوش گذشت و تو اینقدر آقا بودی که همه می گفتن انگار نه انگار بچه باهامونه .
دوست دارم نازنینم