شعر مورد علاقه پرهام

اتل متل یه مورچه / قدم می زد تو کوچه
 

اومد یه کفش ولگرد / پای اونو لگد کرد
 

مورچه پا شکسته / راه نمی ره نشسته

با برگی پاشو بسته / نمی تونه کار کنه
دونه هارو بار کنه / تو لونه انبار کنه
 

مورچه جونم تو ماهی / عیب نداره سیاهی / خوب بشه پات الهی

خدا یا شکرت

خدایا شکرتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

خدا جونم شکر به خاطر اینکه منو لایق نام مقدس مادری و همسری کردی

خدا جونم شکر به خاطر وجود فرشته کوچولویی که به من بخشیدی 

خدایا ازت ممنونم به خاطر وجود چنین همسر مهربانی که در کنارمن قرار دادی  

خدا جونم شکر به خاطر سایه چنین پدری که در بالای سر پسرم قرار دادی  

شب یلدا

   

  یلدا مبارک                         

                                     

                          

پرهام و حیونای نازنازی

 

عزیزم جدیدا همه حیونا رو با صداهاشون و این که چی میخورن کاملا یاد گرفتی و باغ وحش هم که رفتی دیگه اسم همشون رو بلد بودی و اگر چیزی هم بلد نبودی اونجا یاد گرفتی و بیشتر از همه به میمونا علاقه مند شدی انگار اونجا که داشتن سرسره بازی میکردن تو خیلی ازشون خوشت اومده و دائم  برای همه تعریف میکنی که چکار میکردن   

پرهام و عمو حمید مهربون

  عزیزم نمی دونم چجوری تو ایقدر به عمو حمید وابسته شدی تو این روزا از هر پنج کلمه ایی که میگی یکی عمو حمید بیاد توش هست و هر جایی که میخوای بری میگی عمو حمید اییاد (میاد) علاقت اونقدر زیاده که همه فامیل اینو فهمیدن و میگن *عشق پرهام عمو حمیده *  و خودتم با آهنگ میگی *عشقم حمیدی* تازه دیروز که فهمیده بودی خاله راحله میخواد بیاد خونمون میگفتی جاش عمو حمید بیاد و کلی ما خندیدیم و هروقت با خاله راحله حرف میزنی       بهش میگی عمو حرف بزنم انگار با خالت هیچ حرفی نداری به جز عمو حمید و البته خالتو تا میبینی یا تلفونی حرف میزنی بهش میگی جایزه بخر چون هردفعه که اومده پیشت به دلایل مختلف برات جایزه خریده خلاصه که هر جایی باشیم که عمو حمید باشه تو دیگه پیش کس دیگه ایی نمیری و فقط میچسبی به عموت البته عموتم تو رو خیلی دوست داره عزیز دلم و تازه تا عمو حمید رو میبینی یا ازش ماشین میخوای      یعنی ببرت ماشین بازی  یا بازی های بدوبدو یا توپ بازی یا گوشی  عمو خلاصه که خیلی عموت لوست کرده .

شیرین زبونی های پرهام

 

این روزهای من و بابایی پر شده از شیرین زبونی های تو اونقدر قشنگ صحبت میکنی که حتی دلمون نمیاد اشتباهات تلفظیت رو برات اصلاح کنیم.نمیدونی چه حس خوبیه وقتی کلمات و جملات رو برای اولین بار تو عمرت تلفظ میکنی و من شاهد این روزها هستم.خدایا شکرت که شاهد بزرگ شدن هر روزت هستم و به اندازه تمام عمرم از دیدن این لحظه ها لذت میبرم.پسر قشنگم بعضی وقتا یه حرفایی ازت میشنوم که حتی دلم نمیاد برای کسی تعریف کنم . میخوام همینجوری ناب ناب مثل یه خاطره شیرین فقط و فقط واسه خودم بمونه.عاشق اون لحظه هاتم که واسه پیدا کردن یه کلمه جمله هاتو چندین بار تکرار میکنی و من فقط نگاهت میکنم و گوش میدم تا کلمه دلخواهتو پیدا کنی و بعد از کلی تکرار تازه به من میگی فهمیدی مامان؟؟؟!!!

این روزها تکه کلامت "حالاخوب"  شده و من عاشق این کلمتم . تو از اون پسرایی هستی که خیلی خوب همه چیز رو تلفظ میکنی و معنی همه کلمات رو خوب فهمیدی و هر کلمه رو سر جای خودش به کار میبری و تازگی ها هرکی به من اشاره میکنه و ازت میپرسه این کیه میگی مامان خوبه و من کلی ذوق میکنم خلاصه که هرکی باهات هم کلام میشه از شیرین زبونیهات لذت میبره . 

پسر شیرین زبونم خیلی خیلی دوستت دارم. 

کاش همیشه همینقدری میموندی خوشگلم.