پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

هفت ماهگی


سلام تاج سرم

 

 می بینی چه زود گذشت به این زودی 7 ماهت شد . توی این ماه خیلی کارهای جالب انجام میدی قربونت برم موهات درآمده ، من رو هم بیشتر می شناسی و وابستگیت خیلی زیاد شده شبها توی تخت نمی خوابی و تا می ذارمت و میرم گریه می کنی منم برت می دارم و می برمت روی تخت خودمون بابا مجید میگه جا خیلی تنگه چون بیشتر جاها رو تو میگیری .

تازه تو کارتون هم خیلی دوست داری منم برات از خاله مهسا کارتون گرفتم هرروز یکیشو برات میذارم و تو هم نگاه میکنی ، داری دندون هم درمی آوری و لثه هات خیلی اذیتت می کنن و می خوام برات آش دندونی درست کنم تازه توی روروئک خیلی بامزه راه میری صداهای عجیب و غریب هم زیاد در میاوری من هرروز با صدای آوازهای گنگ تو از خواب بیدار می شم وقتی می خندی و آواز می خوانی صداهای (آ،قو،هو،قیق) خیلی بامزه میشی آدم دلش می خواد بخورت و مثل پیرمردهای بی دندون می مونی تازه یک کار دیگه هم انجام میدی تمام دهنت را جمع میکنی و لوپاتو میدی بیرون و خیلی بانمک میشی خیلی هم کمتر من را اذیت میکنی.