پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

شیرین کاری های پرهام

Bears and hearts 

سلام بهونه قشنگ من

پرهام الان خیلی در حرف زدن و دلبری از بابا و مامان پیشرفت کرده البته هنوز جمله کامل نمیتونه بگه ولی بابا – مامان  - دد – حموم – حمید – عمه – عمو – عطیه – هدیه – هندونه – نه – نانا – مهسا و البته اینها رو سعی میکنه بصورت جمله بگه ولی نصفه و نیمه و صدای بعضی از حیونا روبلده مثل شیر و گربه و ببیی و گاو و سگ وتموم اعضای بدنشو بلده و اینها رو انقدر ناز میگه که آدم میخواد بخورش  و تازه رنگ قرمز رو کاملا میشناسه و یک و دو رو هم نشون میده و کلی کار دیگه و شیطنت دیگه حسابی هم توی دل همه خودشو جا کرده خدا بدادمون برسه وقتی بچه عمه نسیمش بدنیا بیاد چه بلاهایی میخواد سر اون طفل معصوم در بیاره خدا میدونه آخه رفته بودیم خونه دوستم زهره که به دخترش سوگند سر بزنیم پرهام فکر میکرد سوگند عروسکه و وقتی بچه روی زمین بود عروسک روی لباس سوگند رو که روی شکمش بود فشار میداد تا آهنگ بزنه و بچه هم دردش میومد و گریه میکرد خلاصه که توی اون چند ساعت حسابی ازخجالتش در اومد.

 امون ازدست بچه های این دوره زمونه که با مدرک کارشناسی ارشد در تمام علوم بدنیا میان و انواع مدارج دلبری و عشوه گری رو هم از قبل تولدطی میکنن خدا به داد ما پدر و مادرا برسه .