بهار، جلوه گاه پروردگار

با رسیدن بهار، طبیعت ردای سبز بر تن می کند. چکاوک ها، هزار دستان و قمریان،

نغمه ها و سرودهای فرح

بخش و تازه سرمی دهند و انسان ها را به مهرورزی، گره گشایی

و هم گرایی فرا می خوانند.

بهار، پیام آور

عشق و رویش است و موسم سرور و آشتی و به همین خاطر است که خواستنی است

و با آمدنش دل ها سرشار از

سرور و جان ها معرفت می یابد.

بهار، پیام آور تعادل است و اینکه در سایه تعادل، زندگی زیبا می شود.

با دیدن بهار، رحمت و محبت

خداوند را به یاد می آوریم. در اینکه چشمه مهر ایزد همواره به سوی آدمیان و

همه موجودات،سرازیر است

و ما اگر او و نشانه هایش را فراموش کنیم،

او هرگز ما را فراموش نمی کند و با دگرگونی فصل ها نیز به

جلوه گری قدرت بی پایانش می پردازد تا شاید دلی به یاد او افتد و

به شوق او بتپد و بر اثر تماشای

جلوه هایش، اشک شوق از چشمی جاری شود.

بهار

 زمستان امسال هم بتندی و مثل برق و باد گذشت و یک قدم مانده تا بهار .

یک قدم مانده تا باز شدن پنجره ها و شروعی بهار دوباره و زیبا همراه با شکوفه های

بهاری زیبا و جوانه های سبز بر روی درختان و بگوش سپردن آواز و نغمه های زیبای

پرندگان که ملودی زیبا بهار رو می سرایند .

از ته دل آرزویی کن کینه ها و غصه ها رو به جریان آب بسپار ، مهربانی رو به خانه ات

بیاور و دلی را با لبخندت شاد کن و به روزهای قشنگی که قرار است بیاید سلام کن ،

بگذار آسمان به سوی تو بیاید و آمدن بهار را به تو تبریک بگوید .

سال نو سال زندگی دیگری است  امیدوارم که زندگیتان سبز و فرخنده باشه و

سال جدید براتون همراه باشه با بهترینها و یک دنیا شادی و سلامتی و خوشبختی .

دوستون دارم و بهترینها رو از خداوند منان براتون در این سال جدید آرزو میکنم .

در هنگام دعای تحویل سال به یاد تک تک تون هستم شما هم به یاد ما باشید .

لحظه لحظه های زندگیتون بهاری و بهارتون جاودانه  .

خوبم

 قرصهایی که حال آدم رو خوب می کنند

 نمی توانند جای "خوب هایی" که دلِ آدم را

 قرص میکنند را بگیرند

دلم به بودنت قرصه خوب من  

چهارشنبه سوری سال 92

سوختن غصه هات تو آتیش آرزومـه

چهارشنبه سـوری بر تو  آتیش پاره مامانی مبارک

آلوچه

یه روز دیدم پرهام داره میگه خیلی ترشه ، یک دفعه دیدم داره آلوچه میخوره و مزه مزه میکنه

آخ که دلمو آب انداختی
ماااااااااااااااااااااااااااچ

دوچرخه بازی

ناز مامان در پیست دوچرخه که کلی با داداشی بازی کرد البته چون هنوز به پای داداشی نمیرسید پیاده میشد و دوچرخه اش رو حل میداد تا به داداشی برسه 

اینم صخره نوردی گلکم که خیلی دوست داره

دوستت دارم قند عسلم

خمیر بازی

گل پسرم با بابا مجید خمیر بازی کرد و کلی بهش خوش گذشت

بوس بوس نازنینم