شب آرزوها

زیباست این زندگی با شما دو عزیز( مجید و پرهام) ... فقط با شما

زیباست لحظه های عاشقی... باشما... تنها در کنار شما

لحظه هایی که با شما هستم بهترین لحظه ی زندگی من است

که دلم نمیخواهد آن لحظه ها بگذرد

دلم میخواهد آن لحظه ها که در کنار شما هستم

هیچگاه به پایان نرسد

زیباست این زندگی در کنار شما ... فقط با عشق شما

زیباست لحظه هایی که صدای خنده های شما در خانه میپیچد 

این زندگی زیباتر از گذشته میگذرد

 چون با شما... و عاشق شما هستم

این لحظه ها عاشقانه تر از همیشه میگذرد

خوشبخت است این قلب عاشق من چون تنها شما را دوست دارد

باشما  می ماند عاشقانه میماند

هیچگاه شما را تنها نمیگذارد

میگویم دوستتان دارم چون لایق این دوست داشتنید

فقط شما لایق این عشق بی پایان منید

عشق من و شما ماندگار است تا ابد برای همیشه

فقط با هم تنها در کنار هم

زیباست کلام عشق شیرین است لحظه های با شما بودن

یک عشق ابدی و بی پایان

 لبخند عشق همیشه بر لبان من جاریست

فقط با مجید و پرهام... و به عشق مجید و پرهام

آرزو میکنم همیشه سلامت و در کنا هم باشیم

دوستون دارم زیااااااااااااااااااااااد

پارک با پرهام

آخ که چقدر خوردنی شدی عزیزم

 راحتی اجازه نمی دی بچه ها برن اون بالا ژست گرفتی؟؟؟؟!!!!!

زمین فوتبال

سلام گلکم

من هر وقت میبرمت پارک تو دوست داری توی زمین چمن بری و با بچه ها فوتبال بازی کنی و تازه وقتی میبرمت کلی ذوق میکنی و دنبال توپی که هرگز نمی تونی بگیری می دوی اینقدر میدوی که خسته میشی و میای بیرون البته امروز خاله ها تو رو بردن پارک و بعدشم زمین فوتبال ........

وای نمک، نمکم

جانم عزیزم

عشق منی تو

آخ که تو چقدر ماهی

دوست دارم فندوق من

کتاب مامان

سلام کوچولوی من 

بالاخره کتابم چاپ شد و به نمایشگاه رسید  اسمش همونطور که میبینی نقاشی خلاق کودکه از پک کودک خلاق که البته هنوز نمایش خلاق و کاردستی خلاق تموم نشده

تازه طراحی شم خاله فاطمه انجام داده،مامانی ولی یه کمی ایرادات داره که انشاءالله توی چاپ های بعدی حل میشه هم خیلی خوشحالم و هم ناراحت ولی بی خیال اینم تجربه است فقط یه کوچولو تلخ بود اما نمی دونم شاید حکمتی توش بود که یه کمی اذیت بشم شایدم موفقیت های بعدی در راهه هیچ کس از آینده خبر نداره نمی دونم ..........ولی بالاخره چاپ شد.

خدایا شکرت راضی ام به رضای تو

دوست دارم کوچولوی نازم و همه موفقیت هامو مدیون تو و بابا مجیدتم.

شب اول رجب

سلام مامانی

امشب شب اول رجبه دل منم خیلی گرفته نمیدونم چرا تازه داره بارونم میاد به هر حال دعا میکنم تو همیشه و همه جا موفق باشی .

زیر این سقف بلند

روی دامان زمین

هر کجا خسته شدی

یا که پر غصه شدی

دستی از غیب به دادت برسد

و چه زیباست که آن دست

دست خدا باشد و بس

دوستت دارم نازنینم

رنگ بازی با پرهام

رنگ بازی با پرهام خیلی کیف داره نمی دونم چطوری زمان میگذره ولی بعدش اینقدر خسته می شم که نگو ولی می ارزه ...

وای مامانی اون چیه روی شیمکت ؟ ساعت دیواریه

قربونت بشم که اینقدر از کشیدن نقاشیت لذت بردی

واینک جنگ حیوانات (موش بدو گربه تو را نگیره ولی این دفعه موشه گیره یه زرافه افتاده؟؟!! )

آخی آهنگ میزنی خوشکله مامان

حیونای جنگلت به آرامش رسیدن؟؟؟!!!!! یا هنوزم زرافه ول کن معامله نیست؟؟!!!!

آخی نازی قطارت خیلی خوشکله هااااااااااااااا

عسلک من فدات بشم که اینقدر نازی

اینم حموم کردن پرهام بعد از رنگ بازی خودش با اسباب بازی هاش

آخی یه خواب راحت میچسبه بعد از کلی بازی و شادی

دوست دارم زییییییییییییییییاااااااااااااااااااااادددددددد

هوراااااااااااااا؟؟؟؟!!!!!!!

هورا موفق شدیم بالاخره تموم شد

پرهام پس از گذراندن مراحل سخت بالاخره تونست غول پوشک رو کنار بزاره و به موفقیت برسد و البته ما هم همین طور به همه با صدای بلند خسته نباشید میگم و از همه بیشتر به نازنین پسرم که با سربلندی به خط پایان پوشک رسید .

دوست دارم قهرمان

آفرین گلکم که داری برچسباتو نشون میدی

من به تو افتخار میکنم مامانی

وای وروجک من ....

وای که نمی دونید پرهام دیروز چه کرده و چه آتیشی سوزونده .

من داشتم برای پرهام میان وعده درست میکردم که طبق معمول صدای آب رو شنیدم و سریع رفتم که به پرهام بگم که مامانی بازم داری دستشویی می شوری زحمت نکش کار نکرده عزیزی که این دفعه یه چیز دیگه دیدم وای که پرهااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام دیدم گوشی تلفن رو گرفته زیر شیر آب و داره میشورش و من مونده بودم چکار کنم و یکدفعه با صدای بلند و از ته دل فریاد زدم پرهام داری چکار میکنی و پرهام اولش جا خورد ولی بعد با خونسردی گفت مامانی دارم کمک میکنم و من بهش گفتم این دیگه چه کمکی که گفت دارم گوشی رو میشورم تو نشوستیش کثیف شده دارم تمیزش میکنم آخه میکوبا رفتن تو دلش و دارن میرن تو پاهاش اونوقت نمیشه راه بره آخه دارم تومکش(کمکش) میکنم و من هم که از خنده مرده بودم سریع گوشی رو گرفتم و تکونش دادم و پرهام هم سریع رفت حولشو آورد و گفت مامان زیا (زهرا) گوشاشم تمیز کن سرما نخوره و خلاصه که حسابی هم عصبانی بودم و هم نمی تونستم جلوی خنده ام رو بگیرم اینم از کار وروجک من .آخه شما بگید من از دست این کوچولوی نابغه ی تمیز چکار کنم که همه چیز و همه جا رو میخواد با شستن تمیز کنه ؟

وای که دوست داشتنم بی اندازه است عسلکم

دوست داریم

یک زندگی خوب خوب

 یک آمین از ته قلب واسه آرزوهای قشنگت

یک آسمون خوشبختی

یک سبد شادی

هدیه من به تو که همیشه بهترینی 

دوست داریم عزیز دل مامان و بابا

نقاشی های پرهام

اینا نقاشی های آقا پرهامه تازه هر موقع میشینه پیششون یه داستانی رو براشون تعریف میکنه و اونا رو هم میبره تو قالب اون داستان و اگرم شخصیت کم بیاره دوباره نقاشی میکشه .

نقاشی گل پسر خلاق من

پرهام و دستشویی رفتن

پیشرفتهای پرهام

الهی قربونت برم بدو دیگه چیزی نمونده

چنسویری

 

سلام نازنینم

یه روز رفته بودم سر کار وقتی برگشتم خاله معصومه بهم زنگ زد و گفت پرهام یه کلمه جدید گفته و با کلی ذوق و خنده گفت بهم گفته خاله میشه چنسویری تو بهم بدی تا آهنگ گوش بدم و همین که داشت خاله با من حرف میزد تو اومدی و گفتی مامان به خاله گفتم چنسویری(هنسویری ) بده و من از خنده مرده بودم و کلی قربون صدقت رفتم و البته تو درستشو یاد گرفته بودی چون خاله مهسا برات اونقدر تکرار کرده بود که محال بود یادت بره خلاصه که خیلی نمکی بودی.

دوست دارم نمکی من