پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

آخ که چقدر دوست دارم

 

چند روز پیش وقتی ناراحت بودم .....

وقتی دلم گرفته بود و بغض گلومو محکم فشار میداد....

وقتی اشکهام مثل بارون روی گونهام روان بود ...

وقتی که حس میکردم به بن بست رسیدم و هیچ دری باز نیست...

اون موقع بود که  دستهای کوچکی به سمتم امدو صورت من رو در خودش جا داد و  

 یه صدایی که میگه : ماما نازی نازی ماما نازی نازی نازی

و یه صورتی به سمتم امد و منو غرق بوسه کرد و بهم لبخند زد و  

نگاهش رو در نگاهم گره کرد و ازم اطمینان و آرامش خواست   

آخ چقدر این لحظه ناب بود

کاش زمان و دنیا این لحظه می ایستاااااااااااااااااااااااد..................

بدون که خیلی خیلی دوستت دارم

نظرات 3 + ارسال نظر
فاطمه 1391,05,20 ساعت 23:17

قربونت بشم من عزیزززززززم

[ بدون نام ] 1391,05,16 ساعت 10:49

پرهام جونم تو بی نظیری آخه به همه آرامش میدی وروجک

راحله 1391,05,11 ساعت 10:15

قربون اشکهای تو و دستای زیبای پسرت برم من, انشالا خدا همه لحظه هاتونو پر از آرامش کنه عزیزم.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد