ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
پرواز کن، پرواز کن تا اوج آسمانها و بر فراز دریاها
خسته نباشی گل پسرم
اینم یه فوتبال ساحلی با عمو ها و خاله ها
این تعطیلات اخیر سفری به شمال داشتیم که در کل بد نبود بخصوص برای آقا پرهام که حسابی آب بازی کرد و
زیر آفتاب سوزان کنار دریا برنز کرد و حال کرد . برای اولین بار پسر مامان اسب سواری کرد و از
نزدیک آقا گاوی و سگ دید و کلی ذوق کرده بود و مدام صدای سگ در میاورد و گاوی رو صدا میکرد .سئوالات
پی در پی آقا هم که براه بود، این چیه؟ آقا گاوی چی میگه؟ چجوری حرف میزنه؟ گاوی جیکار میکنه و چی
میخوره ؟ و وقتی میگفتم گاوی علف میخوره میگفت نه نایلون میخوره چون اونجا دیده بود گاوی داره نایلون
میخوره خلاصه که داستانی داشتیم با آقا پرهام تازه شبا هم با خاله ها و کیمیا جونی برنامه داشتن و............
راستی یادم رفت بگم که آقا پرهام گشت دنبال اسب دم نارنجی بعد سوار شد و گاوی هم فقط با به قول خودش
نارنجی حرف میزد
اسب سواری خوبه مامانی
عزیزم تو چقدر این گاوی رو دوست داری آخه
غمگین و ناراحت از اینکه نذاشتم بیشتر از این پیش گاوی بمونه آخه دنبال گاوی تو خاکها همینجوری داشت میرفت و
باهاش حرف میزد
اینم خانواده خوبم در سفر شمال البته چشم پرهامو پشه نیش زده
دوستتون دارم زییییییییییییییییاااااااااااااادد
سلام به همه اونایی که پرهامو دوست دارن
و اتفاقات روز و هفته و ماهشو دنبال میکنن
اومدم با یه عالمه حرفا و کارای جدید گل پسرم
گل پسرم یک ماهی هست که داره کلاس ژیمناستیک میره و تو خونه هم دائما بالانس و گاری و... میزنه که البته کلی ذوق میکنه
پشت بازو رو داشته باشید...
نفس مامان جدیدا کلی با ماشیناش بازی میکنه و برای خودش خیال پردازی میکنه
اون سفیده ماشین عروسه دارن بوق میزنن میرن همشون
ماشینا از عروسی دارن بر میگردن و خسته ان سوار کامیون شدن و جلوی در پارکینگ ماشینا وایستادن و دارن میرقصن
یه اتوبوس مدرسه عمو حمید براش خریده که حتی موقع خوابم تو بغلشه
این روزهای پرهام پر شده از هیجان و بازی و شادی و البته یادگیری و تجربیات نو
اشکال هندسی
قطاری از گردی های رنگارنگ
اینم یه برج زیبا
دوستت دارم
شب عفو است و محتاج دعایم ، زعمق دل دعایی کن برایم
اگر امشب به معشوقت رسیدی ، خدا را در میان اشک دیدی
کمی هم نزد او یادی زما کن ، کمی هم جای ما او را صدا کن
روزی که به دنیا آمدی ، من متولد شدم و از آن روز ،
هم پسرم شدی و هم همه چیزم ... پسر
آسمانی من ، جهانم با تو شکرانه هایش بیشتر است
و تو عاشقانه ترین باور خواب و بیدار منی ...
گوشه دلم ، روز به روز را با نگاه رو به تکامل تو آغاز میکنم ...
سپاس خدایی که بهشتی مانند تو را به من عطا کرد ...
سایه خدای عشق بر قلبت پسرم .
خواهان آنم ضربان قلبت
به لبخند های مکرر تکرار شود
و هر آنچه در دل آرزویش را داری
به هر بهانه ای از آنِ تو باشد