پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

روزت مبارک

نویسنده : بابا مجید
Mother's Day Orkut Scraps


تقدیم به تویی که بهشت زیر پات جا دارد


Myspace Comments - Loveبه همسر عزیزم زهرا...شکلکهای جالب و متنوع آروین


که مهرت تا ابد در دلم جای دارد.


تو بهترین گل، میون شهر گلهایی


تو رنگ آفتابی،


تو عشقی


تو همه جون منی


تو نور و روشنایی منی


شب که می رسد، مثل ستاره،


گوئیا مهتابی


همسرم ، عشقم ، نفسم ، خوبم ، مامان پرهامم


روزت مبارک


  شکلکهای جالب و متحرک آروین

روز مادر مبارک


ناز گلم:

می خوام از احساسم برات بگم که شاید حس همه ی مادرا باشه...

احساسی که هر شب تجربه اش می کنم و هر شب به من تلنگر میزنه که من یه مادرم و عهده دار بزرگترین دِینی هستم که باید ادا کنم.

کار هر شبمه که وقتی میخوابی و دیگه تو تختخوابت میزارمت نمیدونم چرا یهو محوت میشم!!! انقدر معصوم میخوابی که توی یه نگاه کردن بهت دگرگون میشم،محو صورت نازت میشم و نگام به دست پاهای ناز و کوچولوت خیره میشه که تو اون حالت امکان نداره جلوی اشکامو بگیرم.وقتی به خودم فکر میکنم که مادرم چه زحمت هایی برام کشیده می ترسم،میترسم از اینکه نتونم منم وظیفه ای رو که نسبت به تو دارم به خوبی انجام بدم.همش دستاتو نوازش میکنم و میگم خدایا به من همون توان و صبر و اراده رو بده که به مادرم دادی تا منم بتونم مادر بودنم رو به معنای واقعیش در حق پسرم انجام بدم.

پسرم ازت ممنونم که با قدم گذاشتن به زندگیم مادر بودن رو به من تقدیم کردی و ازت ممنونم که بودنت در کنارم هر لحظه به من یاد آوری میکنه که من هم یک مادرم،مادر واژه ایه غیر قابل توصیف که نسبت به این واژه باید مسؤل باشم. بودنت بهترین هدیه من برای هر لحظه از زندگیمهقلب

 می گن خدا فرشته هایی رو به زمین فرستاد تا پناهگاه امن و آرومی باشن برای آدما،اون فرشته ها مادران هستن.تولد حضرت فاطمه (ص) به عنوان روز زن،مادر رو به تمامی زنان و مادران ایران زمین تبریک میگم و برای همشون آرزوی سلامتی و کامیابی دارم.


Mother's Day Orkut Scraps

 

غذا

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز


پرهام جدیدا یه سری از غذا ها رو خیلی دوست داره و تا ازش میپرسم برات چی درست کنم میگه

لازانیا

ماکارونی (عشقم)

کباب (وای که نگو)

پیتزا و ساندویچ


و از میوه ها

هندونه

و بستنی ام که


پروژه قدیمی...

یادتونه براتون گفته بودم میخوام دوباره شروع کنم پرهامو از جیش بگیرم ، جا داره به خودم و بابامجید و خاله ها و عمه ها خسته نباشید بگم و این خبر خوشو به همه بدم که تا حدودی موفق شدم البته باید از بابا مجید و همه دوستانی که کادویی جهت این پروژه تقدیم آقا پرهام کردن هم تشکر کنم و جا داره از خاله مهسا تشکر ویژه کنم که هم زمان با این پروژه قطار جیش راه اندازی کرده و همه رو در این قطار سوار میکنه تا آقا پرهام هم سوار بشه و به دستشویی بره خلاصه که همه یه دستی توی این پروژه داشتن.

همتونو دوست دارم و ممنون که یاری رسوندین و البته هم اکنون نیز به یاری شما نیازمندم تا به سلامت به پایان برسه .

از شوخی گذشته پرهام دیگه موفق شد و اینم از قطار جیش که براش کشیدم روی دیوار و هر بار که به دستشویی میره براش یه شکلی میچسبونم و خیلی خوشحالم که بالاخره داره تموم میشه.


دوست دارم عزیزم که اینقدر از جیش گرفتنت سخت بود .


قطار ثبت تعداد دستشویی رفتن و در قبال جایزه گرفتن




اینم آقا پرهام موفق



چی مامان ؟ جیش داری؟؟؟؟



دیگه وضعیت قرمزه برم تا....

پارک

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز

پرهام در پارک








تک چرخ با فیل

پرهام دیشب یه مسابقه موتور سواری دید و بلافاصله رفتو موتورش رو آورد و شروع کرد تکونش دادن میخواست باهاش تک چرخ بزنه ولی نتونست و رفت فیلش رو آورد و با اون امتحان کرد و اولین بار اینقدر محکم زمین خورد که نگو و بعد از چند بار تمرین و مقاومت بالاخره تونست تک چرخ بزنه که  نیوفته و دردش نیاد و جاتون خالی خیلی بامزه بود و دیدنی .

دوست دارم بامزه 


پرهام و جوجه اردک

چند روز پیش برای پرهام یه جوجه اردک خریدم و پرهام هم خیلی دوسش داشت و هر چند ساعت یکبار توی آب میانداختیمش و پرهام فقط مینشست و نگاهش میکرد و لذت میبرد و کلی ذوق میکرد از اینکه جوجه اش تو آب شنا میکنه و از طرفی هم براش خیلی جالب بود و خلاصه که یه روز صبح که از خواب بلند شد گفت مامان اردکم شنا میخواد و منم انداختمش تو آب و اون روز من مشغله کاریم خیلی زیاد بود و فراموش کردم اردک رو از آب بیرون بیارم  تا ظهر توی آب بود و انگار سرما خورد و .... و من دلم نیومد حقیقت رو به پرهام بگم و گفتم اردک دلش برای باباش تنگ شد بابا مجید بردش پیش باباش و البته خودم خیلی ناراحت شدم چون بیشتر از پرهام خودم دوسش داشتم ولی حیف شد و به پرهام قول دادم دوتا دیگه براش بخرم و هر وقت بابا رسول خواست بره شاهرود بدیم ببرش سرزمین بابا رسول تا پرهام که رفت اونجا باهاش بازی کنه .

دوست دارم عزیزم و منو بخاطر چیزی که بهت گفتم و کاری که با اردکت کردم ببخش.