ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
برای عید فطر رفتیم شاهرود و شب که رسیدیم توی حیاط انگور داشت و تو هم که عشق انگور یه دفعه به عمو حمید گفتی مچاله کن تا من انگور بخورم و ما همه با تعجب بهت نگاه کردیم و وقتی منظورت رو فهمیدیم تا مدت ها میخندیدیم و منظورت از مچاله کن قلاب گرفتن بود که تو بری بالا و انگور بخوری و اینو از کجا آوردی خدا میدونه ؟؟؟!!!!
از دست توووووووووووو
بچمون خلااااااااقه بـــــله
این شیرین زبونیات منو کشته
وای پرهام عزیز دلم با این شیرین زبونیات نمیدونی چه قدر خندیدیم اون شب .
جالب اینه که تو سعی میکنی برای هر کلمه ای که نمیدونی هم یه جایگزین پیدا کنی این نبوغت خیلی جذابه.
عاشششششقتم عنــــــــــی