ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
سلام عسلی مامان چند وقت پیش که البته یه دوهفته ایی میشه عمو رضا چند تا چوب برای من آورده بود برای کاری و تو اونها رو برداشتی و شروع کردی به ساختن خونه عمو حمید که البته بهش میگی عشقم و من هم بعد از بازی تو اونه رو جمع کردم که تو چنان قیامتی به پا کردی که نگو من همینطوری تو رو که مثل ابر بهار اشک میریختی و تند تند میگفتی خونه عشقم رو خراب کردی، خونه عمو حمیدم رو خراب کردی، حالا چکار کنم، حالا عمو حمید کجا بره،و خلاصه از این حرفها که من از تعجب نمی دونستم چکار کنم و به تو گفتم خوب دوباره درستش میکنیم و با هر کلکی بود آرومت کردم و دوباره خونه عشقت رو درست کردی و این بار تا یک هفته همونطوری موند و کسی بهشون دست نزد.
اینم خونه عشق پرهام که در حال ساختنشه....
لازم به توضیحه که اون تیکه وسطی که کوچیکه در خونه عمو حمیده و سمت چپ راه پله ها و سمت راست داخل خونه و جزییات خونه ست ....
دوست دارم نازنینم
خوش بحال عمو حمید که پرهام اینقدر دوسش داره
چه مهندس کوچولوی خوشگلی داریم ما
خاله قربونت بره که تو اینقدر خلاقی عزیز دلم , نمیدونی عمو حمید چه کیفی میکنه که تو این همه دوسش داری .
سلام دوست خوبم
وب قشنگی داری
خوشحال میشم به وب من هم سر بزنی
میتونی برای وبلاگت آدرس جدید ثبت کنی
http://s2a.ir