پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

پرهام فرشته کوچک

خاطرات فرشته ای از بهشت .... به نام فرشته خوبی

جوری؟؟؟

تیکه کلامت جدیدا شده جوری چکت میزنم که بری تو جوفریا(جغرافیا) و من وقتی اینو میگی و اون انگشت اشارتو میگیری سمتم دیگه نمیدونم باید چکار کنم ناخودآگاه بغلت میکنم و تو فکر میکنی کار خوبی کردی و دوباره تکرار میکنی و منم دست خودم نیست آخه اینقدر نمکی که نگو و دلم میخواد این نمکات رو همیشه داشته باشی تازه چند روز که خونه بابا رسول بودی از خاله مهسا یاد گرفته بودی که هرچی میشود میگفتی اه نمیخوام و لباتو جمع میکردی پشت چشم نازک میکردی و کلی از این کارا که البته خیلی زود یادت رفت  آخه با این که خیلی بامزه میگفتی ولی دیگه داشتی میرفتی تو مایه های .... و خیلی زود باهات برخورد کردم و تو هم زود یادت رفت و البته تو خیلی از کارهاتو از خاله مهسا یاد میگیری و خاله مهسا هم بیچاره نمیدونه از دست تو چکار کنه و مجبوره کاملا حساب شده با تو رفتار کنه و حرف یاحرکت اشتباهی ازش سر نزنه که تو یاد بگیری (آخی خاله مهسا)

دوست دارم I Love You

نظرات 1 + ارسال نظر
مهساجون 1391,11,28 ساعت 22:10

قربون قشنگیات عزیزدلم همه جوره خودم باهاتم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد